،به این جور مسائل در فضای مجازی کمتر پرداخته میشه...
ممنون بابت این پست فوق العاده
بر قرار باشید...یاحق
پاسخ:
سلام علیکم، نظر لطفتان.. البته احسنتش برمیگرده به حسن آقای رحیم پور ازغدی! ماشاءالله تو عالم حقیقی اینقدر ماها به این مسائل میپردازیم که مجازش بماند!!
بیایید سیری کوتاه در حقیقت عجیب انسان داشته باشیم و سرّی از اسرار آن را با هم مرور کنیم... فکر میکنم این مطلب دید جالبی درباره انسان بدهد دعوتید به "سیری کوتاه در حقیقت بوالعجب انسان" یا حق
تفکر فلسفی اسلام و فهم درست از مبانی اسلامی، کاری می کند که انسان در هر لحظه ای از لحظات، احساس می کند در کجای راه و به سمت کدام هدف حرکت می کند؛ قدرت تحلیل برای حوادث پیدا می کند و وظیفه ی خودش را در هر شرایطی تشخیص می دهد. امروز باید جوان ما این جور باشد.
توجه کنیم که این تکلیف در دوران کنونی، سنگین تر از همیشه است. چرا؟ چون قشر جوان به طور ویژه در جامعه نقش آفرین شده است؛ چون جمعیت جوان افزایش پیدا کرده است؛ چون کفه جوان در معادلات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور، یک کفه سنگین است. بنابراین در این جا مسئله این نیست که جوان در رابطه با شخص خود تکلیفی دارد یا ندارد؛ نه، مسئله این است که جمعیت عظیم جوانان و حضور آن ها در صحنه و به خصوص آگاهی یی که امروز جوانان متعهد کشور ما از آن برخوردارند که در کمترین جایی در دنیا، این آگاهی، حساسیت و برانگیختگی وجود دارد تکالیف آن ها را سنگین و مهم می کند.
من گمانم این است هر کسی، هر جوانی و هر دانشجویی که بداند این انقلاب و این نظام، کشور را از دست چه گرگ های خون آشامی گرفته و چه زحماتی را در این بیست و دو سال طی کرده تا به این جا رسیده و چه دشمنی هایی با آن شده و الان هم در کمین آن هستند، کاملا می فهمد که در این نظام چه باید بکند؛ وظیفه ی خودش را حس می کند و تشخیص می دهد. جوان ایرانی، هم روشن بین و باهوش است، هم سیاسی است؛ لذا جای ابهام باقی نمی ماند. بنابراین، علاجی که من پیشنهاد می کنم، کتابخوانی، افزایش مطالعه و کشاندن اجتماعات دانشجویی به بحث های صحیح و حقیقی نه بحث های انحرافی است. البته بحث خودسازی و درون سازی و نورانی کردن دل و امثال این ها هم بحث های مفصلی است که در جای خود باید مورد تأکید قرار گیرد.
چقد دنبالت گشتم خدا می دونه اون موقع دیدم ها منتهی آدرست رو هر چی گشتم پیدا نشد
و اما بعد
خب کی باید درست کنه خود رحیم پور و اینا باید به فکر باشن دیگه هاشمی هم یه نفر بود رحیم پور هم ی نفر نمی خوام تطهیر کنم منتهی نمی دونم چرا همیشه طرف مقابل بهتر بلده کار کنه
پاسخ:
خواهش میکنم عزیزم.. و اما بعد رحیم پور و کدوم اینا؟! رحیم پور یه نفره ولی هاشمی یه لشکره! رحیم پور چندتا تریبون داره؟ هاشمی چندتا؟؟ رحیم پور هر چندتا دانشگاه که بره صحبت کنه فقط صحبت میکنه.. ولی هاشمی چندتا دانشگاه داره که سیر علمی و عملیش رو او و ایناش مشخص میکنن؟! خیلی از به قولی بچه حزب اللهی هاش رحیم پور رو قبول ندارن.. زمان دانشجویی یادمه یه سیری از سخنرانی های رحیم پور (پیرامون حضرت امام رحمة الله) رو بین بچه های بسیج دانشجویی راه انداخته بودم که رفقا باید پیاده و خلاصه میکردن.. اکثر بچه های اصلی که مخالف برگزاری سیر بودن هیچ.. سیر رو هم که برگزار کردیم و اجبار هم کردیم اعضا هسته های اصلی توش شرکت کنن فکر میکنی چند نفر از نفرات اصلی هسته های پونزده تا پایگاه بسیج دانشگاه تو این طرح شرکت کردن و کار درست و درمون تحویل دادن.. سه چهار نفر!! تعجب کردم گفتی هاشمی هم یه نفر بود رحیم پور هم ی نفره!!!!
از اینکه به موضوع دقت کردی و نظرتو گفتی ممنونم :) یاعلی
بحث سر یکی دو روز نیست که سر یه نفر و دو نفرم نیست سر نوع کار کردناست من موندم که چرا همش ماها گیریم و صحبت می کنیم بقیه دانشگاه دارن هان ؟
پاسخ:
تأثیر ساختار و تشکیلات داشتن، اونم ساختاری مثل دانشگاه که نظام سازه رو نمیشه با هیچچی مقایسه کرد..
امام روح الله: «دانشگاه، مبداءِ همه تحولات است» «مقدرات این مملکت، دست این دانشگاهیهاست» «از دانشگاه [است که] باید سرنوشت یک ملت تعیین شود» «دانشگاه یک کشوری اگر اصلاح شود، آن کشور اصلاح میشود» «امیدوارم احساس کرده باشید که همه دردهای ایران از دانشگاه شروع شده است» «باید این مسأله را دنبال کنیم که دانشگاه اسلامی شود تا برای کشور ما مفید گردد» «اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است» «این افرادی که از دانشگاه میآیند، یا مخرّب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند» «دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند میکند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را عقب میزند» «باید قبل از هر چیز دانشگاه اسلامی باشد. برای اینکه کشور هر چه صدمه خورده است، از کسانی بوده که اسلام را نمیشناختهاند» «هر چه از خوبیها و بدیها برای یک ملتی تحقق پیدا میکند: وابستگی یا
استقلال، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادی، تابع تربیتهای دانشگاهی
است» «اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد، یعنی در کنار
تحصیلات، تهذیب هم در آنجا متحقق باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها
میتوانند به سعادت برسانند» «دانشگاه است که امور کشور را اداره میکند و دانشگاه است که نسلهای آینده و
حاضر را تربیت میکند. و اگر چنان چه دانشگاه در اختیار چپاولگرهای شرق و
غرب باشد، کشور در اختیار آنهاست»
خدایا من کوچکم ، ضعیفم و ناچیزم ، پرکاهی در مقابل طوفانها هستم ؛ به من دیده ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را براستی بفهمم و بدرستی تدبیر کنم.
خدایا دلم از ظلم و ستم گرفته است ؛ تو را به عدالتت سوگند می دهم که مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار نده.
خدایا می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی عظمت تو غافل نگرداند.
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم.
پاسخ:
دم شهید چمران گرم.. یک انسان دوست داشتنی و البته چند بعدی.. خودمون رو بکشیم آخرش شــــــــاید به یکی از ابعاد ایشون برسیم.. عاشق، عارف، عابد، عالم، عامل، مخلص، چریک، .... و شهید.